« اقلیم عشق »
1/ چشم دل را باز کن تا بتوانی حقیقت جان را درک کنی. در آن صورت همه ی آنچه را که دیدنی نیست می بینی.
2/ اگر به سرزمین عشق وارد شوی همه جای این سرزمین را مانند گلزاری زیبا و با طراوت می بینی.
3/ گردش دور آسمان برای همه ی ساکنان این سرزمین مطبوع و مطابق میل است.
4/ در سرزمین عشق آنچه را که مشاهده می کنی دلت همان را می خواهد و آنچه را که دلت بخواهد همان را می بینی.
5/ گدای بی سروپا را در این سرزمین در مقابل ملک جهان بی اعتنا و بی علاقه می بینی.
6/ هم چنین گروهی گدای تهی دست را مشاهده می کنی که در مقام و منزلت قدم بر اوج آسمان نهاده اند.
7/ اگر هر چیز کوچکی را بشکافی درخششی فوق العاده در آن مشاهده می کنی.
8/ اگر هستی مادی خود را در عشق بگذاری در می یابی که عشق باعث ارزشمندی جان تو شده است.
9/ از تنگنای زندگی مادی گذر می کنی و پهنه ی فرمانروایی الهی را مشاهده می کنی.
10/ آنچه را که تا کنون نشنیده و ندیده ای در سرزمین عشق می شنوی و می بینی.
11/ عشق تو را به مقامی می رساند که از جهان و آنچه در آن است تنها یک چیز را می بینی. ( وحدت وجود )
12 و 13 / از دل و جان تنها عاشق کسی باش تا در حالت عین الیقین ببینی که او یکتاست و جز او کسی در جهان هستی وجود ندارد.
14 / ای آگاهان خداوند از هر سو نمایان و متجلی است.
15/ تو در جستجوی شمع هستی در حالی که آفتاب در اوج آسمان می درخشد. روز کاملا روشن است اما تو اسیر شب تاریک هستی.
16/ چشم حقیقت بین خود را باز کن تا بتوانی تجلی آب صاف را در گل و خار مشاهده کنی.
17/ به آن آب صاف و بی رنگ نگاه کن که چگونه از آن ، گل های هزار رنگ به وجود می آیند.
18/ در پی یافتن خداوند قدم در راه عشق بگذار و برای این راه توشه ای برای خود فراهم کن.
19/ عشق مشکلات بسیاری را که حل آن ها از طریق عقل دشوار است، آسان می کند.
20/ به جایگاهی ارتقا می یابی که تصورات و افکار آدمی توان درک آن جایگاه را ندارد.
21/ اجازه ی حضور به مجلسی را پیدا می کنی که جبرئیل امین اجازه حضور در آن جا را ندارد.
22/ این راه تو ( راه عشق ) آن توشه ی راه ( دل پاک ) و آن مقصد و منزل ( جوار رحمت حق ) است اگر توانایی داری حرکت کن و توشه ای را با خود بردار.
23/ ای هاتف عارفان که گاهی آن ها را مست و گاه هوشیار می خوانند ( با دو بیت بعد موقوف المعنی است. )
24 / آنان وقتی از همه ی این کلمات ( شراب، بزم ، ساقی ) استفاده می کنند
25/ به معنی لغوی آن ها توجه ندارند بلکه قصد و غرضی غیر از این اصطلاحات دارند که گاه با رمز و راز بازگو می کنند.
26 و 27 / اگر آگاه به رمز و راز آن ها باشی در می یابی که راز کلام آن ها در این است که او یکتاست و جز او کسی در جهان هستی وجود ندارد.