پیچک

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، کریم است و کَرَم را دوست می دارد، خوهای والا را دوست می دارد و خوهای پست را ناخوش می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی کاظمی[10]
علی کاظمی- کارشناس ارشد آموزش زبان فارسی- تهران

خبر مایه
 

مدل‌های خواندن:

1)  مدل‌های از پایین به بالا: در این مدل خواننده با رمز گشایی حروف، خوشه‌های حروف و کلمات حوزه‌ی خواندن خود را به سطح جمله، پاراگراف، و در نهایت متن گسترش می‌دهد و مطالب برونی را به اصطلاح درونی می‌کند.

2)  مدل‌های از بالا به پایین: طبق این مدل فرایند خواندن در ذهن خواننده با ساختن فرضیات وی درباره‌ی معنای نوشته‌ها آغاز می‌شود و آنگاه خواننده به ارزیابی صحت یا عدم صحت این فرضیات اقدام می‌کند. بر این اساس خواننده از مطالب ذهنی و درونی خود به سوی متن که پدیده ای برونی است حرکت می‌کند.

3)  مدل‌های تعاملی: امروزه تعداد اندکی از مدل‌های فوق طرفداری می‌کنند و بیشتر بر ابداع مدل‌هایی تاکید دارند که نکات مثبت و امتیازات هر دو مدل را در هم ادغام نمایند. این مدل ها را می‌توان  مدل ترکیبی یا تعاملی نام نهاد بر این اساس خواننده هم از تجربیات پیشین خود سود می‌برد و هم از ممیزه‌های متنی که به صورت کد درآمده‌اند استفاده می‌کند  تا معنای مورد نظر را بیافریند.

 

  

یادگیری مهارت خواندن مستلزم کسب مهارت های:


 الف : بازشناسی دیداری عناصر زبانی ، اعم از
حروف ، کلمات و جمله ها


 ب : درک معنای عناصر آن و روابط معنایی موجود بین
آن ها.


  پ : درک پیام جمله و متن می باشد .


 در سال نخست آموزش‌های دبستانی معمولاً بیشتر به
آموزش مهارت نخست یعنی بازشناسی دیداری عناصر زبانی می‌پردازند و تاکید کمتری بر
درک پیام‌های زبانی می‌شود؛ و در سال‌های بعد بر درک پیام تاکید بیشتری می‌گردد.


 


 مراحل یادگیری خواندن: کودکان به تدریج با
یادگیری مهارت‌های پیوسته و تکمیل یک مرحله از رشد و حرکت به سوی مرحله‌ی دیگر،
خواندن را فرا می‌گیرند که بدین ترتیب هر مرحله بر روی مراحل پیشین بنا می‌شود.
جرالد والاس به نقل از کاریلو رشد خواندن را در پنج مرحله خلاصه کرده‌است:


آمادگی؛ آغاز یادگیری خواندن؛ رشد
سریع مهارت‌های خواندن؛ مرحله‌ی گسترده خواندن؛ پالایش خواندن.

  

خواندن چگونه کنشى
است؟


خواندن، فرایند دریافت معناى
واژگان مکتوب است. خواندن فرایند درک یک متن از راه رمز‌خوانى است. خواندن چنانچه
تنها به رمزخوانى مکانیکى واژ‌گان بیانجامد و درک آن‌ها را در‌پى نداشته باشد، بى‌نتیجه
است و بدون آن که کنش‌‌هاى بعدى را به همراه داشته باشد، در همان نقطه به پایان مى‌رسد.
اما اگر خواندن با درک عمیق مطلب همراه باشد، کنش‌هاى بعدى همچون ایجاد لذت،
پاسخگویى به پرسش‌ها و کنجکاوی‌ها، ایجاد تخیل، ایجاد سنجش و ایجاد تفکر را در پى
خواهدداشت. به این گونه خواندن، خواندن خلاق مى‌گویند. هنگامى که کودک الفباى
زبانى را مى‌آموزد و در پى آن خواندن واژه‌ها را فرا مى‌گیرد، به مهارت خواندن از
راه کدهاى نوشتارى که همان الفبا هستند، دست یافته است. اما رمز‌خوانى کدهاى نوشتارى
به تنهایى نمى‌تواند درک مطلب و در پى آن روان‌خوانى را به همراه داشته باشد. براى
خواندن خلاق یا به عبارت دیگر، درک مطلب و ایجاد کنش‌هاى متوالى، ذهن خواننده باید
در مراحل خواندن فعال باشد و با متن در‌گیر شود.


 یادگیرى خواندن از چه هنگام آغاز مى‌شود؟ از
هنگامى که کودک با زبان نوشتارى در دنیاى پیرامون خود برخورد مى‌کند، فرایند
یادگیرى خواندن آغاز مى‌شود. بین مهارت‌‌هاى گفتارى و خواندن و نوشتن پیوند نزدیکى
وجود دارد. یادگیرى خواندن به همان دلیلى آغاز مى‌شود که کودک حرف زدن را یاد مى‌گیرد.
هنگامى که کودک تلاش مى‌کند از محیط خودآگاه شود، به سرعت در حال آگاه شدن از ارزش
ارتباطات است. بنابراین هر چه زودتر خواندن را با کودک آغاز کنید، او زودتر مهارت‌هاى
اولیه براى رسیدن به مرحله‌ى خواندن خلاق و عمیق را کسب خواهد کرد. خواندن خلاق
روندى است که از ابتداى تولد آغاز مى‌شود. کودک واژه‌ها را که از آواهاى گوناگون
تشکیل شده است، مى‌شنود، آن‌ها را به ذهن مى‌سپارد، سپس تعمیم‌شان مى‌دهد، به
تدریج معنى جمله‌ها را که از ترکیب واژه‌ها ساخته شده‌اند، درک می‌‌کند و جایگاه
فاعل، مفعول و فعل را مى‌شناسد.با پشت سرگذاشتن این روند چند ساله، در آغاز آموزش
رسمى، به هنگام آموزش الفبا ( رمز خوانى متن )، با یک نگاه گذرا به متن، واژه‌هایى
را که با ماهیت آن‌ها به خوبى آشنا شده است، حدس مى‌زند و به راحتى مى‌خواند. در
چنین شرایطى کودک نیاز به مکث روى تک‌تک صداها و آواها ندارد. او با پیش‌بینى و
حدس خود که براساس درک معنا به وجود آمده است، متن را به شکلى روان مى‌خواند.با
توجه به آنچه گذشت درباره‌ی تدریس خواندن در آغاز، آمادگی خواندن،
و پیش‌نیازهای خواندن
چه نتیجه‌گیری می‌توان کرد؟ درصدی از کودکان خواندن را بدون تدریس رسمی می‌آموزند.
با این حال به نظر نمی‌رسد میان اینان و دیگر کودکان اختلافی کیفی وجود داشته‌باشد.
برای اکثر کودکان، یادگیری خواندن مستلزم تدریس رسمی است، و در فرهنگ‌های مختلف
سال شروع تدریس رسمی به اندازه دو سال نوسان دارد. این اختلاف‌های فرهنگی در مورد
شروع آموزش رسمی خواندن با آن آمادگی خواندن که در طبیعت فرد پیشاپیش برنامه‌ریزی
شده مغایرت دارد. اگر ما چنین عقیده‌ای را در مورد آمادگی خواندن جدی بگیریم( یعنی
تصور کنیم همه‌ی کودکان پیش از آنکه بتوانیم خواندن به آن‌ها بیاموزیم باید به
مرحله معینی از رشد شناختی رسیده‌باشند)، پس باید در فرهنگ هایی که خواندن را
زودتر آغاز می‌کنند؛ توقع مسائل بیشتری را داشته‌باشیم تا در فرهنگ‌هایی که خواندن
را دیرتر آغاز می‌کنند.
  یعنی باور کردن
این حرف دشوار است که همه‌ی کودکان در انگلستان پیش از شروع خواندن به مطلوب‌ترین
حالت « آمادگی» رسیده‌اند یا از لحاظ شناختی پیشرفته‌تر از کودکان در دیگر فرهنگ
ها هستند. با این همه، میزان و اندازه‌ی مسائل خواندن در انگلستان مشابه میزان
مسائل در ایالات متحده‌ی آمریکا است. این تفاوت‌ها می رساند که انتظارات فرهنگی
عامل مهمی در تعیین زمانی است که کودکان خواندن را آغاز می‌کنند.به هر حال، در
مورد اینکه کودکان را در چه سنّی می‌توان به طرزی مفید خواندن آموخت، باید محدودیت‌های
رشدی وجود داشته‌باشد. شواهد نشان می‌دهد تلاش برای آموزش خواندن در سنین بسیار
پایین
  فواید دراز مدت معدودی در پی
داردزیرا آن‌هایی که دیر شروع می‌کنند به مجردی که آموزش خواندن را آغاز کردند،
غالباً خود را به آن‌هایی که زودتر پیشرفت‌هایی کسب کرده‌اند می‌رسانند. و شواهدی
وجود دارد که کودکانی که دیرتر شروع کرده‌اند این تاخیر تا حدود هفت سالگی اثرات
جنبی حادّی ندارد. بنابراین ما می‌مانیم و معمایی بسیار جالب در مورد مناسب‌ترین
نقطه‌ای که تدریس رسمی خواندن آغاز می‌شود، اما به نظر می‌رسد تدریس مستقیم خواندن
بیش از صرف وقت روی تمرین هایی برای آمادگی خواندن، که ممکن است مستقیماً به
خواندن مرتبط باشد یا نباشد، سودمند است
.


 


 

  

تعریف خواندن :

     خواندن عبارت است از توانایی بیرون کشیدن اطلاعات بصری از صفحه کاغذ و درک معنای آن متن.

«خواندن» تفسیر معنادار نمادهای کلامی نوشته شده یا چاپ شده است. «خواندن» را «برخورد معنادار با متن» می نامد. البته گاهی اوقات کلمه‌ی خواندن به معنای وسیع به فعالیت های مختلفی اطلاق می شود که به منظور جمع آوری اطلاعات انجام می گیرد مانند «خواندن» شرم در چهره‌ی دیگری، یا خواندن افکار عمومی درباره‌ی موضوعی خاص، ولی فکر نمی‌کنیم این فرایندها در چارچوب تعاریف معمول خواندن بگنجد.خواندن تقریبا همیشه فعالیتی با معنا است. خواندن چیزی بیش از تطبیق صداها با نمادهای نوشته شده یا چاپ شده بر یک صفحه است. «خواندن» فرایندی شناختی است که در آن دیدگاه های خواننده و فرایند خواندن ارتباط زیادی با مطلبی که بناست فراگرفته شود، پیدا می کنند، خواندن مهارتی است که همه‌ی ما آن را عادی می‌شماریم ولی در واقع فرایندی پیچیده و عالی است که اجزای بسیار متفاوتی را در بر می گیرد.

   

     یک آلت موسیقی مهارت پیچیده ای است که نمی توان آن را یکباره آموخت. برای بیشتر مردم سال ها طول می کشد تا به یک مهارت اجرایی دست یابندو همانند نواختن پیانو مقدار تمرین لازم اشخاص متفاوت است

 خواندن ترجمه‌ی مستقیم نمادهای نوشتاری به فکر یا گفتار است.

 خواندن فرآیندی پویا و تعاملی است که هم خواننده و هم محتوا در آنچه آموخته می شود  سهیم می باشند بعضی خواندن را تفسیر معنا دار نمادهای کلامی نوشته شده یا چاپ شده تعریف کرده اند . خواندن مهارتی است که شاید همه آن را عادی می شماریم ولی در اصل خواندن ، فرآیندی است عالی و پیچیده که جزئیات متعددی را در برمی‌گیرد .  

   

«**ادامه مطلب...**»